ترم شروع میشه وای انتخاب واحدو بگو میری تا خرخره ۲۰ واحد برمیداری .
خوب از این موقع هستش که میری سر کلاس خوب حداقل با چند تاشون مشکل پیدا میکنی که میگن حذفت میکنن یا ازت نمره کم میکنن چندتا استاده باقی مونده هم به خاطر قیبت های زیادت بهت نمره نمیدن. اینجاست که میگی ایرادی نداره برا امتحان جبران میکنم حالا کو تا امتحان... به خودت میای که پس فردا امتحانا شروع میشه میشینی میخونی میبینی که چقدر درسا راحت بوده ونخوندی خوب از ۲۰ واحد ۲واحد امتحان اول که سخت هست رو حذف پزشکی میکنی. بعدش امتحان بعدیشو میخونی ولی ۱۰ میشی امتحان بعدی ای بابا این که ۳واحدیه چه کنیم بیخی تقلب میکنم ۱۰ تا کاغذ بر میداری تقلب میکنی که البته خداییش من که گاف نمیدم ولی سره امتحان میبینی یه مشت چرت وپرت نوشتی تو تقلب. خوب اینم که افتادیم از ۲۰ واح موند ۱۵ واحد .
یه امتحانی که مطمئنی نمره میگیری بر عکس میشه استاد روی واقعیشو نشون میده ویه امتحان سخت می گیره خوب اینم که ۳ واحد داشت .
پس موند ۱۲ واحد از ۲۰ واحد .
خوب خداییش بقیش رو دیگه با ۱۰ تا ۱۵ قبولی .
ولی آخر ترم موندی با ۱۲ واحد قبولی از ۲۰ واحدی که برداشتی.خوب با این وضعیت ۱۰۰در۱۰۰ مشروط شدی. این بود فلسفه مشروط شدن من تو دانشگاه ایوانکی.
الان که این متن رو نوشتم سا عت ۸:۴۲ صبح هستش ۱۱:۳۰ امتحان دارم پاشم تا ۱۲ واحد
باقی مونده ۱۰ تا نشده آخه میدونید تا ایوانکی چقد ر راه هست.
نویسنده م.ه